13.nothing comes to my mind!
[اگه رمز میخواید، بگید بهتون بدم]   


+ سه شنبه 91/12/22 12:43 عصر | اشاره


گلاب خاتون هستم!! "متولد" دوم خرداد یک هزار و سیصد و شصت و هفت خورشیدی- تهران، "اهل" دل و "متعلق" به پایتخت تمدن جهان اسلام،دیار سنایی،غزنی... چشمانم را از پدر،دل نازکیم را از مادر و خلق و خویم را از بهار به ارث برده ام... کودکی ام به حرف زدن،نوجوانی م به درس خواندن،خنده،شیطنت،سرکشی و جوانی م به خیال گذشت. نه جمع گرا و نه انزوا طلبم، تنهایی را خوش تر دارم. روحم سابقا پرکار، پردرد و آرام بود و لاحقا پرکار،پر درد و نا آرام است. پیش تر ها وقت های خالی م را به آشپزی،گشت و گذار با دوستان،حرف زدن،تماشای فیلم و... میگذراندم و این روزها یا گوش میدهم،یا مینویسم،یا میخوانم...! علاقه مندی هایم: - زبان شیرین پارسی،نگاشتن،خیابان ها را دخترانه گز کردن،وبلاگ خوانی، بستنی، موسیقی ملل، فلسفه، ویرایش، مباحث روانشناسی و تربیتی، برف،عکاسی،یادگیری زبان های مختلف و... تعلقاتم: - سازدهنیم،نقاشی های دختر خیالیم،سپوژمیم،کتاب هایم،بی بی گلم،ساعت خودکار دارم،انگشتر فیروزه و پلاک عقیقم،دستبند چوبیم،عطرم،ساعت شماطه دارم، روسری بودارم و ... این هم سال های پیچیده تحصیلیم : 7 تا 12 سالگی: دبستان! 12 تا 15 سالگی: راهنمایی! 15تا 18 سالگی: دبیرستان! 19 سالگی: پیش دانشگاهی! 19 تا 22 سالگی: دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی 22 تا 23 سالگی: دانشجوی کارشناسی مهندسی کامپیوتر-نرم افزار 23 تا .... : دانشجوی خوشحال کارشناسی تکنولوژی آموزشی

سطرهایی که پر شدند:
مهر 91

آبان 91

آذر 91

دی 91

بهمن 91

اسفند 91


سطرهایی که میخوانم:
ترجمه زندگی

چنداول
نیزار
انجیرهای سرخ مزار
گریه های مریم مصلوب
غزل نو
مرد بی مورد
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
که هرک از عشق برگردد...
روبراهی بعد از سی سالگی
رحیم بیگ
کالسکه چی
ننوشته ها
زنی از کوه های دوشنبه
الهه ی اردیبهشت
دلگویه های یک کلاغ
مردی از جنس اندوه
بگو در ماه خاکم کنند
عقربه
عاقلانه!
زندگی ایده عال

طعم سطرها: